محل تبلیغات شما

وقتی دروغ و حقیقت با هم راه می‌رفتند، به چشمه‌ای رسیدند. دروغ به حقیقت گفت: " لباس خود را درآوریم و در این چشمه آب تنی کنیم ." حقیقت ساده دل چنین کرد، در آن لحظه که در آب بود، دروغ، لباس حقیقت را از کنار چشمه برداشت و پوشید و به راه افتاد. حقیقت، پس از آب‌تنی ناچار شد به راه افتد؛ از آن روز ما حقیقت را می‌بینیم، اما بسا اوقات دروغ را هم ملاقات می‌کنیم که متأسفانه لباس حقیقت پوشیده است؛ و طبعاً حقانیّت خود را در نظر ما به تلبیس ثابت می‌کند…!

 

(سوم دی ماه زادروز ابراهیم باستانی پاریزی مبارک باد)

 

زندگی نامه محمدحسین نظیری نیشابوری

غزلی زیبا از خواجه حافظ شیرازی

شعری از قیصرامین پور

حقیقت ,دروغ ,لباس ,راه ,چشمه ,آب ,لباس حقیقت ,خود را ,به راه ,حقیقت را ,اوقات دروغ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بادیگاردی . تشریفات